تحولات لبنان و فلسطین

از میان متون کهن، شاهنامه یکی از آثاری است که بیشترین اقتباس از آن در ادبیات کودک و نوجوان صورت گرفته است؛ چرا که تخیل موجود در لایۀ اساطیری اثر، کودک و نوجوان را به‌سوی خلاقیت و تفکر سوق می‌دهد و جنبۀ ملی آن، هویت را در ذهن وی تثبیت می‌کند.

درباره اقتباس محمدرضا یوسفی از شاهنامه برای کودکان و نوجوانان/ وقتی دیو زانو می‌زند

امروزه کودکان و نوجوانان به‌طور پیوسته در معرض تبلیغات گستردۀ رسانه‌های غربی‌اند و بیم دورشدن از هویت و ملیت ایرانی در نسل کودک و نوجوان احساس می‌شود؛ بنابراین، اقتباس‌های درست و خوب می‌توانند این فاصله را کمتر کنند و بین مخاطب کودک و نوجوان و فرهنگ و هویت ملی او آشتی ایجاد کنند.

اقتباس‌های صورت گرفته از شاهنامه در قالب‌های متنوعی برای کودکان و نوجوانان عرضه شده است. از رمان و داستان گرفته تا کمیک استریپ، شعر، بازی، نمایشنامه و انیمیشن. اکثر این آثار نیز اقتباس از بخش حماسی شاهنامه‌اند؛ چرا که به دلیل ویژگی‌های خاص حماسه، این بخش جذابیت بیشتری برای مخاطبین دارد. البته باید اذعان کرد که اقتباس‌های صورت گرفته از بخش حماسی شاهنامه بیشتر با روحیات نوجوان سازگاری دارد. نوجوان در پی کسب هویت است. به دنبال قهرمانی می‌گردد که از او تقلید کند. «از آن جا که نوجوانان در این سن بسیار الگوپذیرند و الگوهای خود را از میان بزرگسالان برمی‌گزینند، بهتر است الگوهای پهلوانی و تاریخی مثبت شاهنامه، برای اقتباس مناسب سازی شود» (جلالی و خالقی چترودی. 1389: 7). یکی از ویژگی‌های بارز حماسه نیز قهرمان‌پروری است؛ به همین دلیل اقتباس‌های انجام‌شده بر آثار حماسی می‌توانند در ایجاد روحیۀ قهرمانی در  نوجوانان قهرمان‌پرست موثر باشند. این آثار مخاطب را در مسیر رشد و بلوغ و هویت‌یابی یاری می‌کنند. از این گذشته حماسه‌ها سرشار از مضامین اخلاقی چون ایثار، جوانمردی، عدالت، وطن‌پرستی و... اند و به خوبی می‌توانند سرمشقی برای مخاطب تشنۀ آموختن و تقلید باشند. محمدرضا یوسفی نیز به این مهم آگاه بوده و تلاش کرده به خوبی در اثر اقتباسی‌اش به این مسأله توجه کند. رمان «هفت‌خان رستم»، اثری است که سفر قهرمانی رستم به مازندران را روایت می‌کند. «قهرمان ‌با ‌پشت‌سرنهادن ‌این ‌هفت‌خان‌ها ‌در ‌اصل ‌به ‌هفت ‌مرحله ‌از ‌شناخت ‌درونی ‌می‌رسد ‌که ‌این‌ شناخت ‌درونی ‌می‌تواند ‌مقدمات ‌تولّد نمادین ‌را فراهم ‌نماید و ‌قهرمان ‌را به‌ خودپرورانی‌ و تعالی برساند.»

 قهرمان در این سفر برای نجات شاه ایران از چنگ دیوان قدم در راهی پر خطر می‌گذارد. او در ابتدای سفر ناآزموده و خام است اما با گذر از دشواری‌های گوناگون آبدیده می‌شود. همچنان که خودش بعد از بیدار شدن در خان اول بر آن تاکید می‌کند: «گرز و شمشیر از دست رستم افتاد. سر رخش را در میان دستانش گرفت. دندان بر دندان سایید و با خشم گفت: خواب بودم. خواب ماندم، خواب، خواب، خواب» (یوسفی، 1396: 20)، این خان نشان دهندۀ‌ قهرمانی است که هنوز اول راه است؛ درست مثل نوجوان در آغاز راه بلوغ. نوجوان مخاطب به خوبی می‌تواند با قهرمان جوان همذات‌پنداری کند.

قهرمان در این کتاب بعد از طی مراحل مختلف و غلبه بر نفسانیات خود نظیر خور و خواب خشم و شهوت، سرانجام به نقطه‌ای می‌رسد که تعالی یافته است. قهرمان به درجه‌ای از کمال می‌رسد که ببر جرات نزدیک شدن و رویارویی با او را ندارد و دیوان در برابرش زانو می‌زنند. «ببری چون فیلی تنومند با پوستی راه‌راه و چشمانی هراس‌انگیز، در برابر آنان سر درآورد. رخش ایستاد. رستم پیش رفت. اولاد شمشیر کشید. ببر زمانی اندک به آنان خیره شد و به شکاف تاریک کوه رفت» (یوسفی، 1396: 61).

نویسنده در این اثر با به کار گرفتن مفاهیم نمادین شاهنامه و افسانه‌ها، ضمن بازنویسی خلاقانۀ داستان، مخاطب نوجوان را در مسیر بلوغ و رشد و همراهی می‌کند و تلاش دارد پیام این سفر هفت‌خانی را به خوبی به او منتقل کند؛ این که باید تلاش کرد و از مسیرهای سخت گذشت تا به کمال رسید.

منابع:

-جلالی، مریم، و پورخالقی، مهدخت (1389). کتاب و جایگاه گروه سنی کودک و نوجوان در اقتباس از شاهنامه فردوسی در نیمۀ اول دهه هشتاد. پنجمین گردهمایی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ( نشست بین‌المللی)، 1-10.

-سید صادقی، سید محمود؛ ادرلانی، شمس الحاجیه؛ حبیبی، اصغر (1398). خود پرورانی یا دیدار با خویشتن خویش در هفت‌خان رستم و اسفندیار از دیدگاه روانکاوی یونگ. فصل‌نامۀ علمی پژهشی تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی، شماره 39، بهار 98.

-یوسفی، محمدرضا (1396). هفت‌خان رستم. تهران. انتشارات خانۀ ادبیات.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.